نوبل ماوراالطبیعه
� jدرعصري كه پيشتازان علم آنراغروب كامپيوتروطلوع علوم غريبه نامگذاري كرده اند
� وبدنبال چراهاي غيرمنطقي وغيرعلمي براي برخي علتهاومعلولهاهستند
� كه بدليل نداشتن پاسخهاي قانع كننده آنهاراديوانه وجن زده خطاب كرده وافكارشان را سركوب مي كنند
� كه حتي برخي از آنهانيزبه اختلال حواس وسايربيماريهاي عصبي ورواني متهم ميشوند
� ولي امروزه دنياي علم ديگربا دلايلي چون خطاي ديدوتصورات ذهني وبيماريهاي رواني
� و .... قادربه توجيه كردن و با سركوب كردن اين چراهانيست
� ونسل جديدي كه ميداند95درصدمغزوهوش آدمي باوجودهمه پيشرفتهاهنوزبلااستفاده مانده است
� وهمين ميزان كه95درصداعماق اقيانوسهاكشف نشده اند هم چنان بدنبال چراهاي بي جوابي هستند
� كه تا بحال آنچنان كه سزاواربوده به آنها توجهي نشده است.
� اينجانب از سال79شروع به تحقيقات دراين زمينه, كه از سال 83فعاليت خود را بصورت گروهي
� در سايت مجازي گوهردشت بنام ابولفضل هاشمزاده آغاز كرده و پس از يكدهه تحقيق به كمك همكاران
� و دوستان آمادگي ارائه مقالات و يافته هايي در اين زمينه مي باشمكه به مواردي از آنها
� بصورت اجمالي اشاره مي نمايم هيچيك از ما منكر كشفهاي كاشفين جهان نبوده
� و هميشه قدردان آنها هستيم بعنوان مثال كريستف كلمبي با جسارت و طرز فكرش جان خود را بخطر انداخت
� وپابه نقطه اي نهاد كه تا آن زمان كسي به آنجا گام ننهاده بود و به دونبالش ميليونها نفر براي
� حيات خود قارَه امريكا را ترجيه دادند و يا نيل ارمسترانگي كه پا به كره ماه نهادوهزاران نفر
� به دنبال وي ازجمله خانم انوشه پرچمدار ايران به اين مهم دست يافته, اما كاشف ما,حضرت محمَد (ص)
� تنها انساني كه پا به هفت اسمان نهاد كه پس ازاو هيچ انساني نتوانست دنباله رو
� اين كشف باشد وآيااين دليل قانع كننده اي براي يگانگي بي چون وچراي بشريت نيست؟
� وازآن مهمتركتاب اين كاشف نميتواندپرمحتواترازسايركتب جهان
� (كتبهاي طبي سينوحه وابن سينا يااشعارحافظ وهومرياوحشيگريهاي آدولف هيتلرو...) باشد؟
� پس چراآنگونه كه شايسته است درجهان مطرح نشده ودردانشگاههاتدريس نميشود؟ آياكوتاهي ازمن وشمانبوده؟
� آيانميتوانستيم نظريه مشابه بنظريه ماكياولي به جهانيان ارايه كنيم كه علم ازكل نظريه
� ماكياولي(دين ازسياست جداست)جداست؟چراجمله كاشف ودانشمند ما كه علم نزدايرانيان است تنهابروي
� اسكناسها چاپ گردد درحاليكه توانايي آنرا داريم كه برسردرهاي جهاني همچون(بني آدم اعضاي يكديگرند)
� حك كنيم چراعزم خودراجزم وكمرهمت نبنديم كه بابهره گيري از معراج پيامبربزرگ
� ودانشمند يگانه مان رابه جهان وجهانيان معرفي نكنيم.مُُُُُُُُُُُُُُُُُوردديگري كهبصورت كاملااجمالي به آن اشاره مينمايم
� اين موضوعست كه درهمه اديان همگي بر اين باوريم كه كاينات صانع وخالقي بنامخداي واحد دارد ودردين ما
� نكته قابل توجه وباوري بنام (اشهدان علي حجت الله)هست علي دليلي براي بودن خالق بي عيب و نقص كاينات
� معرفي شده است پس بسادگي ميتوان پي برد كه حركات و رفتاروگفتارحجت الله بي عيب ونقص بوده است وهمگي شنيده ايم
� كه فاتح خيبر با چاه دردودل ميكرده ودر اين رابطه ميدانيم كه سالانه هزاران نفر با اميدوآرزوبخاك پاك جمكران رفته
� و بسياري هم نامه هايي نوشته و به چاه مياندازند.چرا؟ازكجا اين باور در خون وروح اين مردم رخنه كرده است؟
� و علاوه بر آن از زمانهاي معجزات و عصاي فرستاده خداوغلبه بر اژدهاي علم زمان
� ستاره شناسي تعبير خواب خدا دادي به يوسف زمان كه به علوم زمان فراعنه غلبه كردتا به عصر حاضر
� علمي بنام سحروجادو وجنبل و رمل واسطرلاب و دعاو.....بوده وهست
� و همگي ما شنيده ايم كه فلان دعا را براي اجابت به آب روان بايد انداخت وما بدون توجه به درست و غلط بودن اين باور
� و چشم پوشي از غواصي چند ماهه غواصان خارجي كه نميدانستند در آبهاي زير زميني سنندج بدنبال چيستند
� .به اين نكته توجه ميكنيم كه چرا آب روان؟آيا مجموع اين فرضيات اين سوال را در ذهن آدمي حك نميكند
� كه با توجه به اطلاعات ارايه شده توسط دانشمند ژاپني در مورد مولكولهاي آب ويا نگاهي به آب درمانيهاي روز
� و مهمتر از همه مهريه دختركاشف بشريت آياآب وخصوصا آبهاي زيرزميني ميتواند روزنه ايي به.
� دنياي ماورالطبيعه(علم عصر جديد)باشد؟واگرچنين هست آياچشم پوشي از ديگر عناصراربعه(آتش وبادوخاك)حماقت محض نيست؟
� وچرا ما ايرانيان ومسلماناناز دين وكتاب آسماني وبزرگان دينيمان نه تنها اصول يگانه پرستي بلكه رازهاي علمي وحياتي بهره نجوييم؟
� چراازكليدهاي طلايي خدا داديكه درروح وجسممان داريم استفاده نكنيم واز روي غفلت به انتظارمقالات پيشتازان بظاهرعلمي بنشينيم ؟
� آياوقت آن نرسيده كه نيروي خود را بسيج نماييم ودر همين اوايل عصر سردمداري علم خدا داد يما ن
� را در دنياي علم عهده دار شده وباجلوگيري از مهاجرت بعضي از اعضاي گروه جهت ادامه تحقيقات و موفقيتهاي اين گروه كه توانسته اييم
� حدودهاي فضايي يكي از ابعادهستي بيكران راشكافته وبا داشتنسرنخهايي از اين سفرهاي بظاهر تخيلي گامهاي مهمي برداشته اييم
� را ياري كرده وبا تكميل يافته هاوچراهاي ديگرقدرت علمي ايران وايراني را به رخ جهان وجهانيان بكشيم.(فاتحه مع الصلوات)
� چرا براي مرده اييكه در ماورالطبعه زندگي ميكند فاتحه ميفرستيم آيا فاتحه پلي از پلهاي ارتباطي نيست؟
� ميتوان بنام علمي فرستنده يا فاكس ياشماره تماس تلفن يكطرفه با ماورالطبيعه ويا.....ناميد؟(صلوات برمحمدوآل محمد) آيا صلوات....؟
�
جمعه 14 بهمن 1390 - 6:22:58 PM